انسان خود رأی به خطا و غلط درافتد . [امام علی علیه السلام]
امروز: چهارشنبه 04 تیر 18

 

 مغایرتهای زمان ما

 

ما امروزه خانه های بزرگتر اما خانواده های کوچکتر داریم؛

 راحتی بیشتر اما زمان کمتر
مدارک تحصیلی بالاتر اما درک عمومی پایین تر ؛

آگاهی بیشتر اما قدرت تشخیص کمتر داریم


متخصصان بیشتر اما مشکلات نیز بیشتر؛

داروهای بیشتر اما سلامتی کمتر
بدون ملاحظه ایام را می گذرانیم،

 خیلی کم می خندیم، خیلی تند رانندگی می کنیم، خیلی زود عصبانی می شویم،

 تا دیروقت بیدار می مانیم، خیلی خسته از خواب برمی خیزیم،

خیلی کم مطالعه می کنیم، اغلب اوقات تلویزیون نگاه می کنیم

و خیلی بندرت دعا می کنیم


چندین برابر مایملک داریم اما ارزشهایمان کمتر شده است.

 خیلی زیاد صحبت می کنیم، به اندازه کافی دوست نمی داریم

 و خیلی زیاد دروغ می گوییم


زندگی ساختن را یاد گرفته ایم اما نه زندگی کردن را ؛

 تنها به زندگی سالهای عمر را افزوده ایم و نه زندگی را به سالهای عمرمان


ما ساختمانهای بلندتر داریم اما طبع کوتاه تر،

بزرگراه های پهن تر اما دیدگاه های باریکتر


بیشتر خرج می کنیم اما کمتر داریم، بیشتر می خریم اما کمتر لذت می بریم


ما تا ماه رفته و برگشته ایم

اما قادر نیستیم برای ملاقات همسایه جدیدمان از یک سوی خیابان به آن سو برویم


فضا بیرون را فتح کرده ایم اما نه فضا درون را،

ما اتم را شکافته ایم اما نه تعصب خود را


بیشتر می نویسیم اما کمتر یاد می گیریم، بیشتر برنامه می ریزیم اما کمتر به انجام می رسانیم


عجله کردن را آموخته ایم و نه صبر کردن،

 درآمدهای بالاتری داریم اما اصول اخلاقی پایین تر


کامپیوترهای بیشتری می سازیم تا اطلاعات بیشتری نگهداری کنیم، تا رونوشت های بیشتری تولید کنیم،

 اما ارتباطات کمتری داریم. ما کمیت بیشتر اما کیفیت کمتری داریم


فرصت بیشتر اما تفریح کمتر، تنوع غذای بیشتر اما تغذیه ناسالم تر؛

 درآمد بیشتر اما طلاق بیشتر؛

منازل رویایی اما خانواده های از هم پاشیده


بدین دلیل است که پیشنهاد می کنم

از امروز شما هیچ چیز را برای موقعیتهای خاص نگذارید،

 زیرا هر روز زندگی یک موقعیت خاص است


در جستجو دانش باشید، بیشتر بخوانید،

زمان بیشتری را با خانواده و دوستانتان بگذرانید،

 غذای مورد علاقه تان را بخورید و جاهایی را که دوست دارید ببینید


زندگی فقط حفظ بقاء نیست، بلکه زنجیره ای ازلحظه های لذتبخش است


عباراتی مانند ”یکی از این روزها“ و ”روزی“ را از فرهنگ لغت خود خارج کنید.

 بیایید نامه ای را که قصد داشتیم ”یکی از این روزها“ بنویسیم همین امروز بنویسیم


بیایید به خانواده و دوستانمان بگوییم که چقدر آنها را دوست داریم.

 

 هر روز، هر ساعت و هر دقیقه خاص است

و شما نمیدانید که شاید آن می تواند آخرین لحظه باشد


 به نظرم رسید مفیده که نوشتم در پنج شنبه 86/9/8 و ساعت 12:0 صبح | دوست دارم نظرتونو بدونم()

  

شما می توانید هر روز یک صفت را برای اعتماد به نفس در خود پرورش دهید


هفته اول
روز اول : باور کنید که موجودی بی نظیر در عالم هستید .
روز دوم : دیگران را همینطوری که هستند بپذیرید .
روز سوم : به هنر و استعداد دیگران حسادت نورزید .
روز چهارم : هیچگاه خشمگین نشوید و همواره خونسردی خود را حفظ کنید .
روز پنجم : به دیگران احترام بگذارید .
روز ششم : با انسانهای ژرف اندیش معاشرت کنید و از انسانهای عیب جو و بدبین دوری کنید .
روز هفتم : دیگران را دوست بدارید .

هفته دوم
روز اول : دست دیگران را برای یاری و کمک بفشارید .
روز دوم : دیگران را ببخشید .
روز سوم : انتظارات خود را از دیگران کاهش دهید .
روز چهارم : دیگران را مورد انتقاد و سرزنش قرار ندهید .
روز پنجم : خود را سرزنش نکنید .
روز ششم : انتظارات منفی و غیرمنطقی را از ذهن خود بیرون کنید .
روز هفتم : خود را جدی بگیرید .

هفته سوم
روز اول : دیگران را بخشی از وجود خود ببینید .
روز دوم : خطاها و لغزشهای خود را جدی نگیرید .
روز سوم : تصور ذهنی خود را از دیگران اصلاح کنید .
روز چهارم : ارزشهای نیک را در خود تقویت کنید .
روز پنجم : احساس رضایتمندی و خشنودی از خود را افزایش دهید .
روز ششم : از تکنیک های تنفس عمیق و تغذیه سالم استفاده کنید .
روز هفتم : تبسم و خوش خلقی را تمرین کنیم .

هفته چهارم
روز اول : مسولیت کارهای خود را بپذیرید .
روز دوم : سعی کنید خطاها و لغزشهای خود را کاهش دهید .
روز سوم : مشکلات را آسان بگیرید و از دیگران برای رفع آنها یاری بخواهید .
روز چهارم : به مسائل اطراف خود با نگرش مثبت برخورد کنید .
روز پنجم : در صدد توجیه خود نباشید .
روز ششم : برای شادیهای خود پیش فرض و شرایط مشخص نکنید .
روز هفتم : به واقعیات درون خود تمرکز دهید .


 به نظرم رسید مفیده که نوشتم در چهارشنبه 86/9/7 و ساعت 7:43 صبح | دوست دارم نظرتونو بدونم()

 توی اتاق رختکن کلوپ گلف ، وقتی همهء آقایون جمع بودند یهو یه موبایل روی یه نیمکت شروع میکنه به زنگ زدن. مردی که نزدیک موبایل نشسته بود دکمهء اسپیکر موبایل رو فشار میده و شروع می کنه به صحبت. بقیهء آقایون هم مشغول گوش کردن به این مکالمه میشن

مرد: الو؟

صدای زن اونطرف خط: الو سلام عزیزم. تو هنوز توی کلوپ هستی؟

مرد: آره.

زن: من توی فروشگاه بزرگ هستم. اینجا یه کت چرمی خوشگل دیدم که فقط ???? دلاره. اشکالی نداره اگه بخرمش؟

مرد: نه. اگه اونقدر دوستش داری اشکالی نداره.

زن: من یه سری هم به نمایشگاه مرسدس بنز زدم و مدلهای جدید ???? رو دیدم. یکیشون خیلی قشنگ بود. قیمتش ?????? دلار بود.

مرد: باشه. ولی با این قیمت سعی کن ماشین رو با تمام امکانات جانبی بخری.

زن: عالیه. اوه یه چیز دیگه اون خونه ای رو که قبلا” میخواستیم بخریم دوباره توی بنگاه گذاشتن برای فروش. میگن ?????? دلاره.

مرد: خب برو تا فروخته نشده پولشو بده. ولی سعی کن ?????? دلار بیشتر ندی.

زن: خیلی خوبه. بعدا” می بینمت عزیزم. خداحافظ.

مرد: خداحافظ.

بعدش مرد یه نگاهی به آقایونی که با حسرت نگاهش میکردن میندازه و میگه: کسی نمیدونه که این موبایل مال کیه؟!

نتیجهء اخلاقی: هیچوقت موبایلتونو جایی جا نذارین!


 به نظرم رسید مفیده که نوشتم در سه شنبه 86/9/6 و ساعت 7:33 صبح | دوست دارم نظرتونو بدونم()
<   <<   56   57   58      >
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
دعای پولدار شدن
دعا
اصول یادداشت برداری
88/8/8
خود سازی در 6 مرحله
چگونه مسئله حل کنیم ؟
شگفتی های حافظه ( قسمت دوم )
شگفتى‏هاى حافظه ( قسمت اول )
چگونه میتوانید نظر دیگران را در مورد خود تغییر دهید؟
هدف آفرینش انسان
مدیریت استرس در کار و بهبود سلامت روان
چگونه عاشق خدا شویم
تبریک سال نو
شعر زیبا از :عبدالجبار کاکایی
زود قضاوت نکنیم !
[همه عناوین(171)][عناوین آرشیوشده]

Clicky Web Analytics