سفارش تبلیغ
صبا ویژن
برادرت را با نیکویى بدو سرزنش کن ، و گزند وى را به بخشش بدو به وى بازگردان . [نهج البلاغه]
امروز: پنج شنبه 103 اردیبهشت 13

10 روش برگزیده از پیتر دراکر

پیتر دراکر اندیشمند و صاحبنظر بزرگ آمریکایی در عرصه مدیریت معتقد است ، هنر متقاعد کردن راز موفقیت انسانها و یا شرکتهای تجاری موفق است.امروزه بسیاری از شرکتها جهت برنده شدن در مناقصات و مزایده ها در عرصه تجارت ، از متخصصین زبده در امر مذاکرات تجاری بهره می گیرند.در اینجا برای شما چند راهکار در مذاکرات تجاری را ذکر می کنیم.که حاصل تجربیات این مشاوران حرفه ای می باشد :  

1-  هیچگاه اولین پیشنهاد را شما ندهید :
بسیار ساده است، اینطور نیست؟ تا آنجا که می توانید، در هر موقعیتی هم که برای مذاکره قرار دارید، اولین پیشنهاد را شما ندهید. اگر طرف شما با یک پیشنهاد بزرگ جلو آمد، نشان می دهد که ممکن است معامله انجام نشود و آنها راهشان را بکشند و بروند چون سنگ بزرگ همیشه نشانه نزدن است. با رعایت این نکته می توانید از قصد و نیت طرفتان مطلع شوید.

2-  همیشه دو خریدار را در کنار هم قرار دهید
کاری که به شما خیلی قدرت عمل می دهد این است که همیشه برای یک جنس مشخص دو خریدار را کنار هم قرار دهید. چه در کار باشد و چه در تجارت، اینکه دو نفر خواستار شما باشند همیشه باعث افزایش قدرت شما می شود.

3-  همیشه قیمت بالاتری بدهید
همیشه قیمتی بالاتر از قیمت واقعی خودتان اعلام کنید، اما نه اینقدر بالا که کسی حتی برای نگاه کردن هم جلو نیاید چون با اینکار فقط یک طمعکار جلوه خواهید کرد.

4-  هیچگاه خود را مشتاق نشان ندهید
هر چقدر هم که به نظرتان معامله عالی باشد و کلی با آن سود کرده باشید و بسیار خوشحال باشید، هیچوقت چهره خود را شاد و مشتاق به طرف مقابل نشان ندهید. چون با اینکار درونتان را به آنها نشان خواهید داد و این اصلاً خوب نیست. همیشه خونسرد و آرام باشید.

5-  همیشه برای ترک مذاکره آماده باشید
اصلاً مهم نیست که چقدر دوست دارید آن معامله انجام شود، باید همیشه خود را برای سر نگرفتن معامله هم آماده نشان دهید. ممکن است این سخت ترین کار در طی یک مذاکره باشد، اما گاهی بسیار به نفع شما خواهد بود. اگر می بینید که مذاکره ای درست نیست و ممکن است سرتان کلاه گذاشته شود، می توانید سریعاً کناره گیری کنید.

6.  فکر کنید که طرف معامله به شما نیاز دارد
یکی از سخت ترین قسمت های معامله این است که شما فکر کنید طرف شدیداً به شما نیاز دارد. اگر اینطور فکر نکنید، اعتمد به نفستان پایین خواهد آمد. همیشه در ذهنتان مجسم کنید که طرف معامله عمیقاً خواستار کالای شماست.

7-  یاد بگیرید که ساکت بمانید
گاهی اوقات وقتی پیشنهادی به شما ارائه می شود، خیلی مهم است که جوابی نداده و چیزی نگویید. برای 30 دقیقه، 90 دقیقه، یک ساعت، برای هر چقدر که شده دهانتان را باز نکنید.

سکوتی ناراحت کننده ایجاد کنید و طرف مقابل برای شکستن این سکوت جزئیات بیشتری بیان خواهد کرد. شما ساکت بمانید، کناره گیری نکنید اما فقط به آنچه که طرف مقابل بازگو می کند گوش فرا دهید.

8-  در مورد همه چیز تحقیق کنید.
چه با دانستن در مورد گذشته طرف معامله تان باشد، چه اتفاقاتی که در جریان مذاکره می افتد یا تحقیق در مورد کالای مورد نظر باشد، همیشه بدانید که در چه مورد می خواهید صحبت کنید.

9-  هیچگاه در وسط کار مذاکره را بر هم نزنید
در معاملات همیشه تخفیف و امتیاز دهی صورت می گیرد. مهم نیست که از چقدر می گذرید تا مذاکره را تمام کنید، اما مهم این است که مذاکره نباید بر هم بخورد. هر چند که ممکن است آخر کار اصلاً رضایت زیادی از آن مذاکره نداشته باشید
.

10-  همیشه مودب باشید
مهم نیست که طرف مقابلتان با شما بد حرف می زند یا کالایتان را تحقیر می کند، شما هیچگاه خونسردی خود  را از دست ندهید. با بدرفتاری چیزی جز شرمندگی نصیبتان نخواهد شد.   

 

راه حل ویژه : کار را به نماینده تان بسپارید!  

ممکن است هر چند بار هم که این مقاله را بخوانید باز احساس کنید که هنوز در مذاکره استاد نشده اید. بنابراین در اینجا به آخرین توصیه اشاره می کنم که از تمام این نکات با ارزش تر است:

اگر شک دارید، یا حوصله این کارها را ندارید، نماینده ای برای خود پیدا کنید که این کارهایتان را انجام دهد. این نماینده هر کسی می تواند باشد، یک وکیل حقوقی یا یکی از همکاران باتجربه، ولی به هر حال مسئله مهم این است که اگر حوصله ندارید به هیچ وجه این کار را خودتان انجام ندهید.


 به نظرم رسید مفیده که نوشتم در پنج شنبه 87/1/29 و ساعت 11:24 صبح | دوست دارم نظرتونو بدونم()

فـکــرش را بکنید که نیرویی داشتید که می توانستید هر کسی را که میـخواستید متقاعد به انجام کارهای دلـخواهتان می کردید. غیرممکن به نظر می آید؟ باید بگویم آنقدرها هم که فکـر مـی کنـیـد سخت نیسـت . افـراد زیـــادی مثل رهبران یا فروشندگان با همین نیرو امـوراتـشان را مــی گذرانند. مـتـدهـایـشـان بــسیــار سرراست است.

وقتی قدرت این را ندارید که به دیگران حکم کنید و دستور بدهید، می توانید برای انجام این کار از راه های روانشناختی زیرکانه ای استفاده کنید. البته نیاز به یک برنامه ریزی دقیق و کمی سیاست دارید. در این مقاله می خواهیم راه هایی را به شما معرفی کنیم که با استفاده از آنها می توانید نظر دیگران را تغییر دهید.

زمینه سازی کنید و برنامه بچینید :
قبل از تعیین مورد، خیلی مهم است که طبیعت و ذات فرد مقابلتان را بفهمید. این کار دو مزیت دارد:

1-  می توانید با آنها همدلی کرده و یک رابطه ی احساسی برقرار کنید.

2- بهتر می توانید استدلالات خود را بیان کنید و به آنها ثابت کنید که نظرات شما درست تر از مالِ آنهاست.

 

بعد از آن از راه های زیر استفاده کنید.  

 

راه های متقاعد کردن دیگران

1-  اعتماد آنها را جلب کنید
مردم خود به خود در مقابل افرادی که می خواهند نظراتشان را تغییر دهند هشیارانه رفتار می کنند. به همین دلیل است که جلب اعتماد آنها یکی از مهمترین قدم ها میشود. باید به آنها ثابت کنید که فردی بی ریا و صادق هستید و نظرات مفیدی دارید. باید تسلط کامل روی صحبت های خود داشته باشید.

2-  نقطه ی مشترک پیدا کنید
افراد زیادی در مورد مسائل و موضوعات مختلف نقطه نظرات مشابهی دارند. به مخاطبین خود نشان دهید که افکار و ایده های شما با مال آنها سازگار است. باید خودتان را جای آنها بگذارید، نگرانی های آنها را بفهمید و نسبت به احساساتشان همدردی نشان دهید.

3-  خوب ساختار بندی کنید
هر بحث متقاعد کننده ای، چه یک سخنرانی باشد، چه یک مقاله باید ساختاری روشن داشته باشد. منظور از ساختار مناسب، تکرارها و جا گذاری ها است. وقتی دلایل اینکه چرا مردم باید به شما گوش بدهند را لیست کنید، مهمترین دلایل را برای آخر لیست بگذارید تا در مغز شنوندگانتان باقی بماند. مطالب مهم را چند بار تکرار کنید.

4-  هر دو جنبه را به آنها نشان دهید
هر دو جنبه ی مثبت و منفی نظراتتان معرفی کنید. این کاری بسیار معقول است. حقه ای که اینجا باید بزنید این است که روی جنبه های مثبت را بیشتر تاکید کنید. توضیح دهید که چطور جنبه های بد نظراتتان آنقدرها هم بد نیستند و مزیت ها و فواید آنها بر جوانب منفی اش غلبه دارد. هیچوقت در مورد نقاط منفی آن دروغ نگویید چون اگر مخاطبین این مسئله را متوجه شوند که آنها را فریب داده اید از شما خشمگین خواهند شد. و هیچوقت دوباره به شما اعتماد نمی کنند.

5-  منافع شخصیشان را به آنها یادآور شوید
وقتی منافع شخصی افراد را از یک ایده به آنها توضیح دهید، شانس بیشتری برای متقاعد کردن آنها دارید. چون آنچه از این نظر گیرِ آنها می آید آن چیزی است که همه به آن فکر می کنند. برای انجام این مسئله ابتدا باید نیازهای مخاطبینتان را دریابید. توجه آنها را با گفتن نیازهایشان جلب کرده و به آنها بگویید که چور می توانید آنها را راضی کنید.

6-  به نفس آنها بپردازید
به این کار چاپلوسی و تملق استراتژیک هم می گویند. تحسین کردن کار دیگران--اگر درست انجام شده باشد. چیزهایی را پیدا کنید که مخاطبینتان به آن افتخار می کنند، چه مربوط به استعدادهایشان باشد و چه مشغولیاتشان. وقتی شما افراد را تحسین می کنید، نشان می دهید که توانایی های آنها را شناخته اید. با این کار آنها میل بیشتری به شنیدن حرفهایتان خواهند داشت.

7- از مراجع استفاده کنید
همه افراد متخصص را دوست دارند. اگر کارشناسی چیزی در مورد موضوعی بگوید، حتماً حرف درستی زده است. حرف های خود را با حرف های متخصصین و کارشناسان مربوطه تطبیق دهید.

8-  رضایت و موافقت عمومی را کسب کنید
اکثر افراد تحت تاثیر کارهای دیگران هستند. کاری که باید بکنید این است که نشان دهید افراد بسیاری حرفتان را قبول دارند. مثال هایی بزنید که چطور ایده ها و نظراتتان جاهای دیگر کاربرد خوبی داشته است.

9-  زمانبندی خوبی داشته باشید
برای خوب زمانبندی کردن نیاز به حس ششم دارید. هیچوقت موقعی که افراد زیر استرس و فشارهای روحی هستند سراغشان نروید. وقتی سراغ آنها بروید که راحت بتوانند به حرفهایتان گوش دهند.

10- منحصر به فرد باشید
این یک قانون است، هر چیزی که تک تر و منحصر به فرد تر است، قیمت بالاتری هم دارد. خودتان و ایده ها و نظراتتان را منحصر به فرد و تک نشان دهید. با این کار شنونده هایتان بیشتر خواهند شد. این کار را می توانید با نشان دادن اینکه اطلاعات و معلومات زیادی در مورد مسئله دارید انجام دهید.

11-  بی پروا باشید و اعتماد به نفس داشته باشید
ممکن است همه جا برای انجام هر کاری این توصیه را شنیده باشید. بله، چون واقعاً مسئله ی مهمی است. شما خود باید به عقاید و نظراتتان ایمان داشته باشید تا بتوانید دیگران را هم متقاعد به قبول آنها کنید.

12-  جالب و دلچسب باشید
وقتی با یکنواختی صحبت کنید، کم کم شنونده هایتان را از دست خواهید داد. باید با انرژی و جالب صحبت کنید، نشان دهید که خودتان هم از نظراتتان به هیجان آمده اید.

13-  معقول باشید
مردم دوست دارند معقول جلوه کنند، پس روی منطقشان کار کنید. منطق در کار بسیار مهم است. سخنرانیتان باید قالبی معقول داشته باشد.

14-  سیاست به خرج دهید
با شنوندگانتان همان طوری باید رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار شود. با تُن مناسب صحبت کنید و سر آنها داد نکشید و صدایتان را هرگز بالا نبرید. مهمتر اینکه، کاری نکنید که احساس نادان بودن به آنها دست دهد. به یاد داشته باشید که شما می خواهید با آنها گفتگو کنید نه مشاجره. احترام گذاشتن به مخاطبینتان نباید فراموش شود.

15-  فروتن باشید
کسی افراد خودخواه و مغرور را دوست ندارد. حتی اگر بدانید و مطمئن باشید که نظر شما بهترین است، اگر خودبین و خودخواه باشید دیگر کسی به حرفهایتان گوش نخواهد داد. هیچ وقت هم فکر نکنید که خیلی زود موفق به متقاعد کردن آنها خواهید شد، واقع بین باشید و همیشه این احتمال را بدهید که شکست بخورید.

 

پس انداز کنید...
یکی از موفق ترین سیاست مداران، اندرو یانگ، می گوید: "تاثیر گذاری مثل یک حساب پس انداز است. هرچه کمتر از آن بردارید، سود بیشتری رویش می آید." بدانید که قدرت خود را کجا و چطور استفاده کنید. با کمی تمرین خواهید توانست که خیلی خوب تصمیم گیریهای افراد تاثیر گذاشته و آنها را متقاعد کنید.

 

 

 


 به نظرم رسید مفیده که نوشتم در دوشنبه 87/1/19 و ساعت 2:5 عصر | دوست دارم نظرتونو بدونم()

 

ارزیابی صحت ادراکات

 

برای آرامش روانی انسان بی شمار راه عملی وجود دارد که البته اشاره به همه آنها نه امکان دارد و نه ضرورتی . لیکن به مهمترین آنها در( در هر یادداشتی ) با ذکر مثالهایی اشاره می گردد. در این یادداشت به بحث ارزیابی صحت اداراکات و نقش آن در لذت بردن از زندگی می پردازیم:

 

واقعیت های جهان پیرامون ما به خودی خود دارای معنای خاصی نمی باشند بلکه ما هرروزه این رویدادها را در رابطه با احساسات و افکار خود معنی می کنیم.

مثلا دوست ما جواب سلام ما را نمی دهد . – چگونه تفسیرش کنیم ؟

-             آیا او از ما ناراحت است؟

-             آیا او مشکلات زیادی پیدا کرده است که ذهنش مشغول آنهاست؟

-             آیا او اصلا صدای ما را شنیده است ؟

هرگونه فکر و بررسی و تفسیر این واقعه بیرونی به نوع نگرش ، احساسات و حتی شخصیت ما بر می گردد و برایند آن  آرامش یا نا آرامی ما خواهد شد. یک فرد افسرده ، خود را مقصر می داند و می گوید حتما باز خطایی از من سر زده است و من لیاقت پاسخ سلام هم ندارم ، یک شخصیت پارانوئید ( بدبین ) می گوید که او همیشه می خواهد مرا ضایع کند .

راستی شما چگونه به مسئله نگاه می کنید. ؟

به هر حال ،هر جوابی که بدهید به عنوان اصلی بحث ما بر می گردد که چگونه وقایع پیرامون خود را تفسیر می کنیم و آیا این اداراکات ما صحت دارد یا خیر ؟

لزوما آنچه که ما از واقعیت ها ی اطرافمان برداشت می کنیم با اصل آن واقعیت یکی نیست . کافی است در مثال بالا بعد از ذهن خوانی که کردید و حدسی زدید ، از دوست خود علت آن را بپرسید . شاید جواب شما صحت نداشته باشد.

روزانه هزاران مسئله در اطراف ما می گذرد و شاهد هزاران جلوه مختلف از زندگی هستیم . نحوه نگاه و تفسیر و تعبیر ما نسبت به آنها رابطه مستقیمی با آرامش درونی ما دارد. مهمتر اینکه گاهی ، ما خواسته یا ناخواسته حتی بعضی از واقعیت ها را نمی بینیم و یا چیزی را که به کلی وجود ندارد واقعیت می پنداریم . این احساسات ، ذهنیات و بارهای هیجانی آدمی است که به او می گوید چه چیز را ببین ، چه چیز را نبین و چگونه آنها را تفسیر کن ( اگرچه واقعیت طور دیگر باشد ) .

آیا نوع دیدن و تفسیر واقعیات اطرافتان به شما آرامش می دهد. به راستی در این مورد چه کاری از ما بر می آید . ... این مبحث ادامه دارد.

ارزیابی صحت ادراکات

پس از آگاهی نسبت به نقش < تفسیر و ادراک واقعیت ها > بیائید ببینیم چگونه می توانیم تفسیرهای آرامبخش داشته باشیم.                                         

1 – در صدد پاسخگویی به همه محرکات بیرونی نباشیم.

سیستم رتیکولر سلسله اعصاب مرکزی این وظیفه عمده را نسبت به محرکات کم اهمیت مثل سر و صدا ، رنگها ، بوها و دیگر حسها  به عهده دارد. یعنی ما بطور گزینشی به بعضی محرکات جواب می دهیم ( در غیر این صورت دچار آشفتگی های روانی مثل  اسکیزوفرنیا ) می شویم .

اما نسبت به محرکات مهم باید آگاهانه خودمان تصمیم بگیریم. هر حرکتی را از دیگران مهم نشماریم و درصدد پاسخگویی به هر سخنی نباشیم. خلاصه اینکه : حداقل انرژی را جهت واکنش به دیگران خرج کنیم و حداکثر انرژی خود را جهت فعالیتهای اصولی خود ذخیره کنیم.

 

2 –  ریشه تفسیر ها و تعبیر های خود را بیابیم.

اگر پیوسته رفتار های دیگران را به ضرر خود تفسیر می کنید مطمئن شوید زیرساخت های شخصیت شما بوی پارانویا ( بد بینی ) می دهد. که نیاز است ابتدا به کمک یک روان درمانگر به بررسی و اصلاح ساختار شخصیت خود بپردازید. 

اگر دائما رفتار های دیگران را جذاب تر و سخنان همه را پرمحتوا تر در نظر می گیرید ، اگر در  تفسیر خودتان  مدام از لفظ < نمی توانم  > استفاده می کنید . باید به کمک یک مشاور روی Complex Inferiority  ( عقده حقارت ) خودتان کار کنید.

همچنین اگر نظر دیگران خیلی برایتان مهم باشد به حدی  که مرتب خودتان را فقط  در آینه نظرات آنها ببینید باز ممکن است از عقده حقارت رنج ببرید چرا که خود را فی نقسه دارای ارزش نمی دانید بلکه تصویر ذهنی دیگران است که به شما هویت می بخشد.

فراموش نکنید که موارد مذکور  فقط یکی از احتمالات  است . همانطوری که  آدلر ( مبتکر روانشناس فردی ) ریشه عقده حقارت  را نیز به  need to security  ( نیاز به امنیت ) نسبت می دهد.( که توضیح آن در این مقال نمی گنجد)

بطور کلی تفسیرهای غیر منعطف و متعصبانه که مرتب تکرار می شوند جای بررسی دارد.

 

3 -  سهم هیجانات خود را از واقعیات جدا کنیم

هموار در مورد اصل واقعیات تدبر کنیم  واگر نمی توانیم هیجانات و تفسیرات خود را به صفر برسانیم ، حداقل بدانیم چه مقدار آن واقعیت بوده است و چه مقدار برداشت های ذهنی ، عاطفی و عقلانی ما بوده است. به این ترتیب بارهای هیجانی ناشی از رویداها را تحت کنترل خواهیم گرفت.

 

4 – همه  تفسیرها صحیح و درست لزوما مفید نیستند.

گاهی در شرایطی که واقعیت ها حقیقتا درد زا هستند و هر گونه تفسیری از آنها رنج آور هستند می بایست تفسیرهای خود را به نحو مطلوبی تحریف کنیم تا در گذر از این مسیر کمتر دچار فشارو استرس  شویم . در نظر بگیرید واقعا معلم سخت گیر و بد اخلاقی دارید و در دادن نمره هم بسیار خسیس است . دانستن این مسئله و تفسیر درست آن هیچ کمکی به شما نمی کند ، شاید شما را نیز نسبت به آن درس  دلزده و خسته کند. حالا بیائید تفسیر خود را تحریف کنید مثلا به این صورت : < این معلم می خواهد  با این شیوه ما را مقید به درس خواندن کند و عادت های صحیح را در ما شکل دهد و در نهایت مجبور خواهیم شد که در درس او ممتاز شویم تا آسوده گردیم. >  ، بدین ترتیب برنامه ای مبتی بر این تفسیر خواهید ریخت که به پیشرفت تحصیلی شما کمک خواهد کرد. ( نکته مهم : این بدان معنا نسیت که از واقعیت دور شویم ، بلکه با توجه به بند 3 ، پس از جدا کردن تفسیر هایمان از واقعیتهای که بدانها وقوف داریم ، بیشتر تفسیرهایمان را دنبال می کنیم.)

این بحث ادامه دارد ...

قضاوت  ( Judgment)

 

یک زمان گفتم به خود خاموش باش

لب فرو بند از سخن ها گوش باش

ناگهان از جان من بر شد خروش :

هان ! منم پژواک آواز سروش

من نی خاموشم و آوا از اوست

قطره ناچیزم و دریا از اوست

1 دوست عزیزم شما پیامدهای احتمالی رفتارت را چگونه پیش بینی می کنی؟

مثلا وقتی وبلاگ خاصی را با وقت و زحمت زیاد می نویسی ، یا فلان نظری را می دهی یا طرز خاصی رفتار می کنی ، نتایج آن را چگونه پیش بینی می کنی ؟

فکر می کنی دیگران تا چه اندازه پذیرای شما باشند؟ یا تا چه اندازه مقبولیت دارید و یا تا چه اندازه نظرات و اعمال شما مفید واقع شده است؟

اینکه تا چه اندازه در پیش بینی این نتایج موفق باشید نشان دهنده صحت قضاوت یا Judgment   شماست .

هر چقدر فانکشن قضاوت شما به واقعیت نزدیکتر باشد شما به آرامش نزدیکتر شده اید.

مثال: فرض کنید شما وبلاگ خاصی نوشته اید که انتظار دارید روزانه صد ها نفر آن را تائید و تشویق کنند و گواهی به مفید بودن آن دهند، ولی پیش بینی شما صحیح نباشد ، آنگاه حس خوبی به شما دست نمی دهد. مشکل از آنچا شروع می شود که نحوه زندگی شما چنان باشد که  همیشه دچار این خطای بنیادی شده و مرتب اشتباهات فاحش در قضاوت خود داشته باشید. کم کم آرامش خود را از دست خواهید داد.

لذا ضرورت دارد با دقت بیشتری پیامدهای احتمالی رفتارمان را حدس بزنیم.

2 قضاوت شخص در مورد اینکه موقعیت واقعی است یا آرمانی Realistic )   or   Idealistic )

همیشه ما دوست داریم به نحو خاصی باشیم یا زندگی کنیم ( آرمانی ) ولی در واقعیت توانایی ما متفاوت است ( واقعی ) . لازم است قضاوت صحیحی داشته باشیم در مورد اینکه 1 – اکنون چه هستیم ( واقعی )   2 – چه می خواهیم باشیم ( آرمانی ) . ضمن مشخص کردن و جداکردن این 2 ، باید فاصله این 2 را نیز کم کنیم .

از یک طرف اقدامات عملی موثر  در رسیدن به خواسته هایمان انجام دهیم ( بالا بردن سطح واقعیت) و از طرف دیگر اهداف خود را مناسب تر و قابل دسترس انتخاب کنیــــــنم ( پائین آوردن توقع و ایده آلها ) .

اگر بین واقعیت هایی که هست و ایده آلهایی که دوست داریم فاصله زیاد شود ، به مرور آرامش خود را از دست خواهیم داد.

حس از واقعیت خود و دنیا ( sense of reality self and world  ) (?)

 

وقتی یک رویدادی در اطراف شما روی می دهد  ( چه خوشایند ، چه ناخوشایند ) ، شما چه مقدار خود را در آن سهیم می دانید. و چه مقدار مسئولیت آن را می پذیرید.

جواب شما به این سئوال نشان دهنده این است که آیا حس درستی از خود و دنیای اطراف خود دارید یا نه ؟

- یک فرد افسرده تمام سهم اتفاقات ناخوشایند را به خود نسبت می دهد. مثلا وقتی دوستش او را تحویل نگیرد با خود خواهد گفت من همیشه منجر به رنجش دیگران می شوم . اگر کار پیدا نکند می گوید که من بی لیاقت و بی عرضه هستم . اگر در روستایی در آفریقا نیز اتفاق بدی بیفتد باز مسائل را طوری کنار هم می چیند که تقصیرش را به گردن گیرد!

- یک فرد خود شیفته ( narcissistic ) تمام سهم رویدادهای مثبت را به خود نسبت می دهد. مثلا اگر دوستش کادویی به او بدهد او  خودش را ( در درون ) تحسین می کند و می پندارد چون  شخصیت برجسته ای است دیگران در صدد احترام گذاشتن و نزدیکی به وی هستند.

- یک فرد مضطرب نمی تواند سهم خود را در رفتاری که ممکن است روی دهد تعیین کند.

برای رسیدن به آرمش باید دقیقا سهم خود را در رویدادها مشخص کنیم و از افراط و تفریط ها بپرهیزیم . چون آرمشمان را از دست خواهیم داد.

مثلا اگر دیگران وبلاگ شما را علیرغم مفید بودن ، نپسندیدند . نباید احساس بدی از خود داشته باشید چرا که شما زحمت خود را کشیده و مطلب مفیدی را ارائه کرده اید . همچنین لازم نسیت نسبت به دیگران احساس بدی داشته باشید. چرا که دیگران هم آزادند هر گونه می اندیشند همان گونه عمل کنند.

اگر در کنکور علیرغم درس خواندن ، رتبه نیاورده اید . نه طراحان سئوال کنکور را ملامت کنید ، نه گرمی هوا را ، نه حوادث 18 تیر را ، نه آسمان را ، نه ریسمان را و نه حتی خودتان را . بلکه سیر قبولی را در مسیر کنکور بررسی کنید تا متوجه شوید کجای برنامه اتان در این مسیر ضعف داشته است و یا چگونه عوامل مختلف را در جهت قبولی اتان باید تغییر دهید.- حتی شاید با وضعیت خاصتان ، به  این نتیجه برسید که باید از قبولی در کنکور صرف نظر کنید .

هیچ موقع توقع نداشته باشید دنیا همانطور که شما دوست دارید ، باشد. با این حال سعی خود را در تغییر دنیا در جهت مطلوبتان ( بدون اینکه خود را ناراحت کنید) ادامه دهید.

راستی چقدرخود را در واقعیت و رویدادهای اطراف خود سهیم می دانیم و مسئولیت آن را می پذیریم؟

 

 


 به نظرم رسید مفیده که نوشتم در یکشنبه 87/1/11 و ساعت 5:52 عصر | دوست دارم نظرتونو بدونم()
<      1   2   3   4   5   >>   >
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
دعای پولدار شدن
دعا
اصول یادداشت برداری
88/8/8
خود سازی در 6 مرحله
چگونه مسئله حل کنیم ؟
شگفتی های حافظه ( قسمت دوم )
شگفتى‏هاى حافظه ( قسمت اول )
چگونه میتوانید نظر دیگران را در مورد خود تغییر دهید؟
هدف آفرینش انسان
مدیریت استرس در کار و بهبود سلامت روان
چگونه عاشق خدا شویم
تبریک سال نو
شعر زیبا از :عبدالجبار کاکایی
زود قضاوت نکنیم !
[همه عناوین(171)][عناوین آرشیوشده]

Clicky Web Analytics