سفارش تبلیغ
صبا ویژن
برترین دانش، آرامش و بردباری است . [امام علی علیه السلام]
امروز: جمعه 103 اردیبهشت 28

اضطراب، در اصل، جزء ساختار شخصیت انسان است و اگر در حد اعتدال باشد، موجب رشد و بالندگى انسان مى شود. اضطراب، موجب احساس مسئولیت، انجام به موقع کارها، عمل به وعده، پیشگیرى از خطرات احتمالى و انجام وظایف فردى و اجتماعى مى شود. اگر اضطراب در ساختار شخصیت نهادینه نشده باشد، ما هیچ گاه براى درمان به پزشک مراجعه نمى کنیم. یک راننده، شب تا صبح، پشت فرمان، بیدار نخواهد بود و ما کارهایمان را به موقع انجام نمى دهیم و خودمان را براى امتحان، آماده نمى کنیم؛ اما گاهى اوقات، عواملى باعث افزایش این اضطراب مى شوند؛ به گونهاى که بر عملکرد انسان، تأثیر منفى مىگذارند و در واقع، مزاحم انجام صحیح کار و تکالیف مى گردند. اضطراب و نگرانى، حتى ممکن است موجب خطرآفرینى براى انسان و دیگران شود. این گونه اضطرابها، در واقع، نوعى بیمارى است و نیاز به درمان دارد؛ اما چه عواملى موجب این نوع اضطراب خطرآفرین و آسیبزا مى شوند؟
عوامل گوناگونى مى توانند موجب اضطراب و نگرانى افراد شوند و هر کس با توجه به شخصیتى که دارد و شرایط زمانى، مکانى، شغلى و میزان آسیب پذیرى و قوت و ضعف دستگاه ایمنى او، ممکن است تحت شرایطى، دچار اضطراب و نگرانى شود؛ در حالى که همین شرایط، براى فرد دیگرى، اضطراب زا نباشند. بنابراین، نمىتوان عوامل اضطراب را دقیقاً مشخص کرد. در تعریف اضطراب نیز چنین آمده است: اضطراب، ترسى است مبهم که عامل آن مشخص نیست. به طور کلى، مى توان گفت که حوادث ناگوار دوران کودکى، حوادث غیرمنتظره فعلى، بیماریهاى صعب العلاج، عدم مهارت کافى براى به عهده گرفتن مسئولیت، عدم مهارتهاى اجتماعى و ارتباطى و به عبارت دیگر، کمرویى، از مهمترین عوامل روانشناختى اضطراب مى باشند. از نظر دینى، ضعف اعتقادات و باورهاى دینى یا ضعف ایمان، گناهانى که فرد مرتکب شده، انجام ندادن تکالیف شرعى و دورى از خداوند و معنویت، مىتوانند زمینه بروز اضطراب را در فرد به وجود آورند. براى مقابله با اضطراب، ابتدا باید ریشه بروز اضطراب را از طریق جلسات روان درمانى، جستجو کرد و سپس به درمان آن پرداخت.
از نظر دینى، تقویت ایمان، اجتناب از گناه، شناخت تکلیف و انجام وظایف دینى، ذکر و یاد خدا، تلاوت قرآن، خواندن دعا با توجه به معانى آن، معاشرت با افراد با تقوا و مؤمنى که از آرامش روانى بالایى برخوردارند و شرکت در مجالس مذهبى، از راههاى مقابله با اضطراب و نگرانى مىباشند. آنچه گفته شد، بیشتر جنبه کلى دارد و درمان اضطراب یا هر بیمارى روانى دیگرى نیاز به جلسات مشاوره حضورى با مشاور روانشناس دارد تا ابتدا مشکل، شناسایى و سپس راههاى مقابله با آن، ارائه شود.

و اما مى گویند یاد خدا آرامشبخش قلبهاست؛ پس چر باا این که سعى مىکنیم از خدا غافل نشویم، آرامش نداریم؛

دلیل این اضطراب، چیست؟
قرآن با وجود این که مؤمنان را به یاد خداوند، دستور مى دهد،1 ولى این کار را در ذکر زبانى خلاصه نمى کند؛ بلکه موارد بسیارى را مى شمارد که هر یک، نمونه روشنى از یاد خداوند محسوب مى شوند. این موارد، عبارتند از:
1.
به پا داشتن نمازهاى واجب و مستحب.2
2.
به یاد آوردن آفرینش انسان؛ قرآن مردم را دعوت مىکند که خلقت ابتدایى خود را یاد کنند و به یاد آورند که از نطفهاى خُرد خلق شدهاند و به واسطه این یاد - که جلوه اى از قدرت و علم خداوند است - از تکبر و غرور خود بکاهند.3
3.
توجه به مرگ و حیات جاویدان آخرت.4
عالمان اخلاق، معتقدند که هیچ موعظهاى براى بیدارى بنده از خواب غفلت، به پاى یاد مرگ نمىرسد.
4.
توجه به آمد و رفت روز و شب و خلقت آسمانها و زمین.5
به طور کلى، توجه به آیات و نشانههاى خداوند، وسیلهاى براى یادآورى اسماء و صفات خداوند است و شاید زیباترین و هنرمندانهترین جلوه یاد خدا، در همین مورد باشد.
5.
توجه به بهرهمندى از نعمتهاى الهى و توجه به مُنعِم حقیقى.6
6.
توجه به وفاق و همدلى در بین مسلمانان؛ محبت قلبى و الفت بین مردم، جلوهاى از یاد خداوند است.7
7.
توجه به عهدها و پیمانهاى الهى.8
8.
توجه به هدایت پروردگار از طریق فرستادن پیامبران و نازل کردن کتابهاى آسمانى.9
9.
توجه به آرامش و امنیت.10
10.
مقاومت و ایستادگى در برابر وسوسهها و حیلههاى شیطان.11
11.
پرهیز از محّرمات و گناهان.12
12.
کسب روزى حلال.13
ترس از خدا و روز قیامت، سبب مىشود که انسان، در معامله و تجارت، از فساد مالى دورى کند.
توجه به این موارد و نظایر آنها، به ما این معرفت و بینش را مىدهد که »یاد خداوند«، لزوماً ذکر لفظى نیست تا منافاتى با کارهاى روزمره داشته باشد؛ بلکه بیشتر، ذکر قلبى مورد نظر است. علاوه بر این، اگر کارهاى روزمره - مانند درس خواندن - با انگیزه الهى همراه باشند، ذکر الله و یاد خداوند محسوب مىشوند.
برنامه عبادى زیر نیز براى یاد خدا، بسیار مؤثر است:
1.
مراقبه و محاسبه
.
این سه چیز را قبل از انجام هر کارى، مشخص کنید؛ سپس انجام دهید. اصل این توجه و مراقبه، چندین فایده دارد:
1.
انسان به حرام نمىافتد و واجبى از او ترک نمىشود.
2.
حالت غفلت را از انسان دور مىکند.
3.
ترک حرام و فعل واجب، به قصد قربت، خود عبادت به حساب مىآیند؛ مثلاً اگر خوابیدن با این قصد باشد که تجدید نیرو شود تا انسان بتواند عبادت کند، خود عبادت است.
شبها باید به محاسبه اعمال روز بپردازید و ببینید که آیا مراقبه طول روز را خوب انجام دادهاید یا نه. اگر خوب انجام دادید، شکر خداى را به جا آورید و اگر خوب انجام ندادید، علتیابى کنید تا به تدریج، نقصها و علت عدم موفقیت را کشف کنید تا بعد از سالها، به جایى برسید که حتى یک گناه از شما صادر نشود. خلاصه این که باید محور مراقبه و محاسبه شما، انجام واجبات و ترک محرمات باشد.
2.
نماز اول وقت
اگر کار مهمترى با نماز اول وقت، در تعارض نباشد، نماز اول وقت را ترک نکنید. اهل بیت علیهمالسلام و عالمان دین، درباره نماز اول وقت، سفارش فراوان کردهاند.

3. مستحبات نشاط آور
در میان مستحبات - از نمازهاى نافله گرفته تا دعاى کمیل، ندبه و... - فقط آنهایى را انجام دهید که براى شما نشاط آور هستند و از تحمیل مستحبات بر نفس، پرهیز کنید؛
4.
توسل به معصومین علیهمالسلام
گاهى به اقتضاى حال و اقبال قلب، به پیشوایان معصوم علیهمالسلام، توسل جویید و توفیق و حاجات خود را از آن معادن کرم بخواهید.
5.
با وضو بودن
سعى کنید همیشه باوضو باشید. هنگام شب، قبل از خواب، وضو بگیرید و چنانچه نیمهشب براى کارى برخاستید و خواستید دوباره بخوابید، وضو لازم نیست.
6.
زیارت اهل قبور
با زیارت اهل قبور در امورات دنیا تأمل بیشترى کنید تا گذرا بودن دنیا، بیشتر در دلتان جا بیفتد که این امر، بسیار مؤثر است.

1.
احزاب، آیه 41.
2.
طه، آیه 14.
3.
مریم، آیه 67 و واقعه، آیه 63.
4.
اعراف، آیه 57.
5.
آل عمران، آیه 190.
6.
بقره، آیه 40.
7.
آل عمران، آیه 103.
8.
مائده، آیه 7.
9.
مائده، آیه 20؛ بقره، آیه 231.
10.
ابراهیم، آیه 6.
11.
اعراف، آیه 201.
12.
مائده، آیه 91.
13.
نور، آیه 37.


 به نظرم رسید مفیده که نوشتم در دوشنبه 86/11/1 و ساعت 3:45 عصر | دوست دارم نظرتونو بدونم()

پژوهشگران و روانکاوان ، از عدم قدرت پردازش ، تجزیه و تحلیل ضمیر ناخودآگاه استفاده کرده و توصیه می کنند که : با تلقین های سازنده ، تصور و تجسمات ذهنی دلخواه ، بویژه با پرسش های مثبت و تفکر و اندیشه های عالی می توان ضمیر ناخودآگاه  را در مسیر اهداف خود قرار داد . بدین معنی مطلب یا مطالب معینی را از روی نوشته یا از حفظ ، روزی چندین بار مخصوصا قبل از خواب و بعد از بیداری ، بخوانیم و تصاویر اهداف دلخواه خویش را در ذهن خود تجسم کنیم و با اندیشه های عالی سئوالات مثبتی را از خود بکنیم . برای هر باری که این کارها را انجام می دهیم ، عینا در ضمیر ناخودآگاه ضبط می شوند . بر اثر تکرار و ضبط آنها ، ضمیر ناخودآگاه به گمان اینکه مطالب تکراری مورد نظر و دلخواه ماست و یا مطالب جهت اجرا از سوی ما ضمیر خودآگاه ، منعکس می شوند ، تحت تاثیر تکرار ، تکرار ، تکرار ، و باز هم تکرار باورهای خود را به آرامی تغییر می دهد و باورهای جدیدی را در مسیر مفاهیم و مطالب تلقینی و یا تصورات و تجسمات سازنده و مثبت از خود ، قرار داده و باورهای جدید را هم اجرا می کند . هرچه پیام ها ، علامت ها ، تلقین ها بیشتر تکرار شوند (( ضمیر ناخودآگاه ))  زودتر عمل کرده و موجبات تغییر باورها را زودتر و سریعتر فراهم می سازد . باید توجه داشته باشیم که (( ضمیر ناخودآگاه ))  تکرار سرش نمی شود و یا به عبارتی مطالب تکرار شده را تکراری نمی داند ، مثلا آگر جمله ای را 1000 بار تکرار کنیم (( ضمیر ناخودآگاه ))  آن را 1000 بار ضبط کرده و 1000 بار بعنوان پیام و علامت جدید تصور می کند . 

پژوهشگران روانکاو ، ضمیر ناخودآگاه را به دستگاه ضبط صوت تشبیه کرده و معتقد هستند همانگونه که هرچه به ضبط صوت بدهیم ، همانرا برای ما ضبط و باز پخش می کند ، اگر با تلقین و تصاویر ذهنی ، افکار مثبت ، سازنده و پرنشاط را در ضمیر ناخودآگاه مستقر سازیم ، این افکار ، روحیات و حالات ، احساسات ، کردار و رفتار شاد و سرشار از شور و شوق را در ما بوجود می آورند .

با توجه به اینکه ، انسان تحت تاثیر افکاری است گه بر ذهن او اثر می گذارد ، لذا اگر با اشتیاق و علاقمندی و با عزمی راسخ و شور و شوق فراوان ، معتقد باشیم که باورهای مثبت را می توانیم جایگزین باورهای منفی مان بکنیم ، حتما موفق خواهیم شد . چون هر انسانی ، محصول افکار خویش است ، لذا می بایست به پیروزی اندیشید تا موفق شد .

بهترین زمان برای تلقین ، تصور و تجسم ذهنی و سئوالات مثبت از خود ، در حالت قبل از خواب است . چون این موقع ، هرگونه تلاش و فعالیت انسان به حداقل می رسد و حالت پذیرندگی ذهن در انسان زیاد می گردد و فرصت خوبی برای انتقال خواسته ها و آرزوها به ضمیر ، پیش می آید .

وقتی خواسته ها و اهداف خود را با (( ضمیر ناخودآگاه )) در میان گذاشته و به خواب برویم ، مثلا پرسش کنیم : چرا من آدم موفقی هستم ؟ (( ضمیر ناخودآگاه )) بدون اینکه علت واقعی موفقیت ما را بداند و یا آن را تجزیه و تحلیل کند که مطلب درست است یا نه ، گفته ما را پذیرفته و در میلیونها بایگانی مغز ، لحظه های موفقیت و پیشرفت را در طول زندگی و در هر زمینه که داشته ایم بیرون کشیده و اعلام می کند که : به این دلایل ، شما آدم موفق هستید . بر عکس ، اگر پرسش ما از خود این باشد که : چرا من آدم بدبختی هستم ؟ (( ضمیر ناخودآگاه )) ضمن قبولی بدبختی ، در میان میلیون ها فایل و پرونده دور و نزدیک حافظه به دنبال زمان های بدبختی ، بدبیاری ، عدم موفقیت ، حوادث ناگوار و از این دست گشته و آنها را از بایگانی ها بیرون کشیده و به ما می گوید که : به این دلایل شما آدم بدبختی هستید !  

بنابراین ، با پرسش های مثبت ، (( ضمیر ناخودآگاه )) جواب های مثبت و در مقابل پرسش های منفی ، پاسخ های منفی برای ما تدارک می بیند . پس ، با سئوالات مثبتی چون : چرا من سالم و تندرست هستم ؟ ( در حالی که ممکن است مریض و حتی سخت بیمار باشیم ) چرا من ثروت فراوان دارم ؟ ( در حالی که ممکن است خیلی فقیر بوده و حتی بدهی فراوانی هم داشته باشیم ) چرا من قدرتمند هستم ؟ ( در حالی که ممکن است آدمی خیلی ناتوان باشیم ) چرا من جذاب و دوست داشتنی هستم ؟ ( در حالی که احتمالا از نظر فیزیکی قیافه نازیبا داشته باشیم ) و صدها چرای مثبت دیگر (( ضمیر ناخودآگاه )) کلیه پرسش ها ضبط کرده و سپس جواب آنها از فایل های مغز بیرون می کشد .

وقتی پروسه یا فرایند پرسش و پاسخ ، بارها تکرار می شود ، پاسخ ها جزو باورهای ضمیر ناخودآگاه می گردند . بنابراین ، ثروت ، خوشبختی ، سلامتی و موفقیت در دسترس همه ماست ، کافی است با اشتیاق ، با اراده قوی و مصمم و با اعتقاد به پیروزی ، بخواهیم تا آنها را به دست بیاوریم .

تاکید می شود : برای ساخت باورهای دلخواه و اخذ نتایج مطلوب ، اهداف و خواسته های خود را دقیقا مشخص کرده و بنویسید . شب هنگام ، قبل از خواب و در طول روز ، ده ها بار اهداف خود را تکرار کنید و با اشتیاق و عزمی راسخ ، آنقدر تکرار کنید تا (( ضمیر ناخودآگاه )) آنها را باور کند . وقتی ضمیر آنها را باور کرد ، موجبات انجام آنها را هم فراهم می سازد . در چنین شرایطی است که اعتماد به نفس فراوان پیدا کرده و خودباوری و توانمندی هایمان بالا می روند و به آسانی موفق ، شاداب ، تندرست ، خوشبخت ، ثروتمند و بزرگ منش و ... تبدیل می شویم

به این ترتیب : انسانها قادر هستند ، آگاهانه و با تکرار و تاکید تلقین های سازنده و تفکرات عالی و پرسش های مثبت از خود و تجسم و تصورات ذهنی ، باورهای جدید مورد نظر خود را در (( ضمیر ناخودآگاه )) خویش بسازند . با تغییر باورها ، افکار و اندیشه هایمان عوض می شوند ، تحت تاثیر افکار و اندیشه های جدید ، احساساتمان دگرگون شده ، رفتار و کردارمان نیز تغییر می یابند . به این طریق و با عزمی راسخ و با تلاش و پیگیری می توانیم افکار مثبت و سازنده را جایگزین اندیشه های منفی و مخرب نموده و نشاط و شادابی را به جای افسردگی و پریشان حالی ، تندرستی و سلامتی را به جای ناخوشی و بیماری ، موفقیت و پیروزی را به جای شکست و ناکامی ، آرامش باطنی واقعی را به جای دلهره و نگرانی ، ثروت و دارندگی را به جای فقر و تهیدستی ، گذشت و عفو و بزرگواری را جایگزین تنگ نظری و انتقام و حسادت بسازیم . به این ترتیب ، با تغییر باورها ، افکار و شیوه های زندگی مان تازه گشته و در مسیر دگرگونی های عظیم و شگفت انگیز زندگی قرار می گیریم .

چند نمونه از تلقین های مثبت و سازنده ، تصور و تجسم های ذهنی ، پرسش های مثبت از خود را در اینجا با یادآوری رویدادهای شاد گذشته و تجسم حوادث لذت بخش آینده ذکر می کنیم . انجام این کار سبب می شود تا :

1)      روحیه مان بسیار عالی و سرزنده شود.

2)     هر آنچه در ذهن خود تصور و تجسم کنیم امکان عملی و عینی پیدا کند .

به این ترتیب ، سیستم ذهن مان ، عادت می کند ، تصاویر قشنگ از گذشته و آینده را تجسم کرده و روحیه مان را عالی ساخته و عادت می کند که دائما به چیزهای خوب و با نشاط فکر کند و پس از مدتی ، احساس می کنیم که موفق ، شاد و سلامت ، همراه با عشق و علاقه به خود و دیگران ، زندگی بسیار مطبوع و عالی داریم .

شب ها قبل از خواب و روزها چندین مرتبه پرسش های مثبت از خود بکنیم :

                         خدایا ! چرا من را خوشبخت ، شایسته و سرافراز آفریده ای ؟

                            خدایا ! چرا همه چیز بر وفق مراد من است ؟

                          خدایا ! چرا به من آرامش ، سلامتی ، لیاقت و نشاط فراوان بخشیده ای  خدایا ! چرا به من این قدرت را بخشیده ای که همه را دوست داشته و همیشه کارهایم را به موقع انجام بدهم ؟

                        خدایا ! چرا امروز من بهتر از دیروز و فردای من بهتر از امروز خواهد بود ؟

                منبع : روزنامه همشهری /به اهتمام میر عمادالدین فریور

        ·           قدرت فکر ، دکتر روژف مورفی ، ترجمه هوشیار رزم آزما .

        ·           بسوی کامیابی ، آنتونی رابیز ، ترجمه مهدی مجردزاده کرمانی .

        ·           چهار اثر از فلورانس اسکاول شین ، ترجمه گیتی خوشدل .

        ·           بیندیشید و ثروتمند شوید ، ناپلئون هیل ، ترجمه مهدی قراچه داغی .

        ·           وضعیت آخر ، دکتر تامس هریس ، ترجمه اسماعیل فصیح .

        ·           جادوی فکر بزرگ ، دکتر شوارتز ، ترجمه ژنا بخت آور .


 به نظرم رسید مفیده که نوشتم در جمعه 86/10/28 و ساعت 12:0 صبح | دوست دارم نظرتونو بدونم()

(مطلب طولانی است لطفا اگر می توانید آن را پرینت بگیرید و یا با فونت درشتتر بخوانید در هر صورت بابت طولانی بودن عذر می خواهم )

حـوادث و اتفاقات بیرونی را ، هر کسی با توجه به باورها و بینش خود و بطور خــودکار تفسیر و توجیه می کند ، لذا بسیاری از انسانها ، اینگونه باور دارند که آنچه در در درونشان می گذرد از اراده شان خارج بوده و نمی توانند در آن دخل و تصرف بکنند .

باورهای انسان ، که شکل دهنده و تنظیم کننده رفتار آدمی است ، در طول عمر ، شکل گرفته ، ساخته شـده و قالب بندی می شوند . ولی باورهای ساخته شده از بدو تولد تا 5 سالگی ، از اهمیت بسیار حیاتی برخوردار می باشند ، چون در این دوره 5 ساله ، کودک شدیدا به مادر ، پدر ، و اطرافیان وابسته بوده و بدون اینکه مفهوم خوبی یا بدی را بداند ، و بدون اینکه توانایی فهم و شناخت مفاهیم را داشته باشد ، راهنمایی ها ، فرمان ها ، تنبیهات و تشویقات و هشدارها ی متعدد و بیشمار مادر و اطرافیان را دریافت و کلیه آنها را ضبط می کند . به علاوه هر چه از سوی مادر و اطرافیان ظهور و بروز کند ،  از راه شنیدن ، دیدن ، لمس کردن ، عملکرد و  و یا ناظر بر رویدادها و امور جاری زندگی ، رسوم ، سنن ، آیین ، آداب و عادات ، دین و مذهب و مراسم مربوط به آنها جملگی و بی کم و کاست و دقیقا در ذهن کودک ضبط می شوند . موقعیت کودک ، نیاز حیاتی او به مادر و پدر ، عدم توانایی او در درک و فهم معانی در این دوره ، تصحیح و توضیح را برای او غیر ممکن می سازد ، لذا کلیه امور و جریان ها را حقیقت محض پنداشته و ضبط می کند . این نوارهای ضبط شده در تمام طول زندگی وجود داشته و هیچ کس ، نمی تواند آنها را از مغز خود پاک سازد و این نوارها همیشه آماده بازنواختن هستند . این بازنواختن در تمام عمر ، دارای نفوذی بسیار مقتدرانه است . 

     باورها و اعتقادات ساخته شده در این دوره از اهمیت خاصی برخوردار هستند ، چرا که باورها ی بعدی ، تحت تاثیر باورهای اولیه قرار می گیرند . حتی در بسیاری از افراد ، قالب ها و باورهای فکری پنج ساله اولیه ، بدون تغییرات اساسی ،  حتی بعضا به صورت تعصب آمیز ، راهنما و الگوی آنان در تمام عمرشان می گردد .

     بنابراین : فرمان ها ، هشدارها ، راهنمایی ها ، تنبیه ها ، تشویق ها و ... در مغز کوچک کودک ضبط می شوند که بیشتر اینها در چهار چوب کلمات : نکن ، بکن ، هرگز ، هیچوقت ، همیشه ، یادت نرود و ... همچنین ادب کردن های بیهوده و خسته کننده والدین ، در کودک احساس های منفی بوجود می آورد ، این احساس های ناشاد که در پی هم می آیند و یکدیگر را تایید و تثبیت می کنند ، نیز به طور دائم ضبط شده و پاک شدنی نیستند .

      بسیاری از ما تحت تاثیر گفتار ، کردار و تلقین های منفی مستقیم یا غیر مستقیم اطرافیانمان ، مخصوصا پدر و مادر ، از کودکی می آموزیم که : زندگی سخت ، دشوار و بی رحم است . زندگی فنا پذیر است . تو عرضه نداری ، در زندگی هیچ چیز نمی شوی . تو شانس نداری . تو همیشه شکست می خوری . تو همیشه اشتباه می کنی . و بسیاری تلقین های دیگر از این دست . متاسفانه این باورهای منفی در بسیاری موارد و در بسیاری از انسانها تا آخر عمر باقی می مانند .

      با توجه به مراتب فوق ، باورها و اعتقادات انسانها از بدو تولد و از زمانی که ساخته و پرداخته می شوند که شخص هیچگونه نظر یا دخل و تصرفی در آنها نیز نمی توانسته داشته باشد . باورها و اعتقادات بعدی نیز تحت تاثیر باورهای اولیه قرار دارند . همچنین بسیاری خصوصیات و نحوه تفکر آدمی ، تحت تاثیر فرهنگ حاکم بر جامعه و تحت تاثیر تلقین ها و الگوی محیط ( خانواده و اجتماع ) خود می باشد به طوری که در بسیاری از مواقع ، مقاومت در برابر آنها ، حتی در سنین بالاتر نیز بسیار مشکل است .

      زندگی انسان عجب حکایتی است ! سفری آغاز شده که اختیار آنرا نداشته ایم که بدانیم : چرا به دنیا می آییم ؟ سفرمان در چه زمانی و از کجا شروع و تا کی ادامه خواهد داشت ؟ ضوابط و شرایط آن کدامند ؟ همسفران ما کیستند ؟ چه فضایی بر سفرمان حاکم بوده و خواهد بود ؟ حــوادث و رویدادها که به ظاهر به نفع ماست در نهایت هم به سود ما خواهد بود یا بالعکس به ضررمان تمام خواهـــد شد ؟ از همه شگفت انگیز تر اینکه ، باورهای اساسی و اولیه زمانی شکل می گیرند که قدرت تشخیص خوب را از بد ، زشت را از زیبا ، سود را از زیان و مفید را از مضر نداشته ایم .

      بدون توجه به اینکه از کجا آمده ایم ، دوران خردسالی مان چگونه سپری شده و چه دشواریهایی پشت سرداشته ایم ، باورهای اولیه مان چگونه بوده و فرهنگ حاکم بر جامعه مان چگونه و چه اثرات مثبت یا منفی بر باورهایمان داشته اند ، می توانیم با رعایت اصولی ، از خود انسانی موفق ، آرام ، شاد ، تندرست ، جذاب ، دانا و توانا ، مثبت اندیش و سرشار از شور و شوق و انسانی جدید با شخصیت کاملا متفاوت با گذشته داشته باشیم .

      روانپزشکان متعقد هستند که :   اندیشه و پندارهای ماست که کیفیت زندگی ما را می سازند .  اندیشه ها و پندارها ، بوسیله (( پیام های شیمیایی )) یا  ((Neuropeptides  )) در سراسر بدن جریان پیدا می کنند ، به طوری که هر فکری که از ذهن خارج ما می گذرد ، در یک چشم بر هم زدن بر ترکیبات شیمیایی بدن تاثیر می گذارد و بعد از هر اندیشه ای ، احساسی در بدن تولید می شود :

      اندیشه های مثبت و شادی بخش و مهر انگیز ، باعث ترشح هورمون هایی می شوند که جسم و ذهن ما را سالم ، پر نشاط و سیستم ایمنی و دفاعی بدن مان را فعال تر می سازند !

      اندیشه های مثبت : راه پیشرفت ها ، سازندگی ها و چگونگی رسیدن به پیروزی را به ما نشان می دهند ، اینکه چه توانایی ها ، چه نیروی خلاقه و چه ابتکاراتی می توانیم داشته باشیم ، اعتماد به نفس زیاد ، خود باوری فراوان و بزرگ اندیشی را به ما می بخشد . توصیه می کنند که همیشه به پیروزی بیندیشیم ، همیشه خود را لایق و شایسته بدانیم و هرگز خود را دست کم نگیریم .

      اندیشه های منفی و مخرب ، فعل و انفعالات شیمیایی بدن را بصورت منفی تغییر داده و با ترشح هورمونهای مضر و سمی ، باعث بروز بسیاری از امراض روحی و جسمی می گردند .

      افکار منفی : ناتوانایی ها ، نارسایی ها ، احساس حقارت و خود کم بینی ها را تشدید کرده ، از سوی دیگر ، اعتماد به نفس و خودباوری را در ما بشدت کاهش می دهند و در مواجه با هرکاری ، با شعار (( نمی توانی ، عرضه اش را نداری ، شکست می خوری )) علیه منافع خود شخص به کار افتاده و عملا سد راه پیشرفت می گردند .

      انسان دائما و لحظه به لحظه ، افکار منفی یا مثبتی را انتخاب کرده و آگاهانه یا ناآگاهانه خواسته یا ناخواسته ، حتی بعضا لجوجانه به تکرار آنها می پردازد . احساس های منفی بی آنکه دخالتی داشته باشیم ، در فکر ما جای می گیرند ، اما جنبه های مثبت را می بایست با تلقین به افکار تزریق کرد . چون هر کسی در هر روز بیش از 000/60 فکر می تواند داشته باشد ، لذا وقتی افکار مثبت یا منفی در ذهن تکرار شوند ، با توجه به ارتباط دائمی میان ذهن و جسم ، اثرات مثبت ( ایمن ) یا منفی ( نا ایمن ) آن بر جسم  ، بصورت دائمی ادامه پیدا می کند . وقتی اندیشه های منفی را در سر داریم  ، آنها را خواسته یا ناخواسته در هر روز چندین هزار مرتبه تکرار می کنیم ، در نتیجه :

1.     افکار منفی قوی تر می شوند .

2.     جای بیشتری در ذهن به خود اختصاص می دهند ،

3.  ودر نهایت ، تمام بخش تولید فکر را تحت نظارت خود می گیرند و به مجموعه افکارمان ، ماهیتی منفی می دهند .

با این روند ، بخش عظیمی از توانایی های ( بالفعل و بالقوه ) خود را ناتوان ساخته و بیهوده هدر می دهیم . در نتیجه بی حوصله ، کم اشتها ، پریشان حال ، بدخواب و افسرده و ... گشته ، زخم معده گرفته و به بیماریهای قلبی ، عروقی ، فشار خون و هزاران درد و عارضه کوچک و بزرگ دیگر دچار می شویم . در حقیقت با منفی اندیشی و منفی بافی و تکرار آن در ذهن ، خون خود را بیشتر مسموم ساخته و انرژی و نیروی خود را در تخریب خویشتن و دیگران به کار برده و زندگی را برای خود و دیگران زهرآگین و غیر قابل تحمل می سازیم . به عبارت ساده ، سموم حاصل از نگرانی ، خشم ، ترس ، ناکامی ، منفی بافی و ... ما را بسوی بیماری و نابودی می کشاند . غیر ممکن است در آن واحد هم سالم باشیم و هم منفی نگر و مضطرب و نگران .

      جالب اینجاست که ، هر فکری که می کنیم ، مثبت یا منفی ، بیشتر از حواس پنجگانه در (( ضمیر ناخودآگاه )) اثر گذارند . لذا می بایست مراقب اندیشه های خود باشیم و سعی کنیم فقط اندیشه های مثبت و سازنده را که سیستم ایمنی بدن را تقویت کرده و باورهای ما را عالی می سازند در ذهن خود تکرار کنیم .

      پژوهشگران ، در مسیر کشف چگونگی روند تشکیل باورهای انسانی ، به کشف بزرگتری نائل آمدند و آن ، کشف قدرت خارق العاده و نیروی بیکران و نامحدود (( ضمیر ناخودآگاه )) در انسان ها بود . در اعماق ضمیر هر انسانی ، دریایی از هوش ، ذکاوت ، خرد ، توانایی و دانایی نامحدودی قرار دارد . همه انسانها ، در پهنه اقیانوسی از ثروت های بیکران به سر می برند و قادر هستند از موهبت های بی نهایتی که درونشان وجود دارد و از قدرت و توانایی های نامحدود ذهنی خود بهره مند شوند و با استفاده از نیروی شگفت انگیز و سحر آمیز درون ، به آسانی به سعادت ، آرامش باطنی ، شادابی ، تندرستی ، ثروت و به نور و زیبایی و عشق برسند ، و از بدی ها ، زشتی ها ، حسادت ها و پریشانی ها ، افسردگی ها و به طور کلی خود را از امراض ذهنی و جسمی دور سازند . (( ضمیر ناخودآگاه )) از چنان نیروی برخوردار است که می تواند کلیه مسائل احساسی ، عاطفی ، مالی و تندرستی انسان را به آسانی حل کند .      (( ضمیر ناخودآگاه )) یک قدرت خارق العاده ، یک گنج بی پایان و یک نیروی نامحدود است که همه انسانها از آن بهره مند هستند . بنابراین ، توانایی و امکانات افراد نامحدود بوده و از این بابت ، هیچ کس بر کس دیگر برتری ندارد . ولی این نیروی بیکران ، مثل شمشیر دولبه است که اگر درست استفاده کنیم ، زندگی عالی و با شکوه و سعادتمند خواهیم داشت . در حالی که اکثر مردم ، به علت عدم شناخت از قدرت واقعی ضمیر خود و به دلیل استفاده ناصحیح و غیر معقول و منفی از آن ، زندگی نامطلوب توام با نگرانی ، اظطراب ، درد و مرض ، فقر و نداری ، نکبت و ... برای خود تدارک می بینند .

      همانطوری که یک خلبان ماهر به علت آموزش و آگاهی با سیستم ها و دستگاه های مختلف به راحتی می تواند هواپیمای غول پیکری را با صدها تن بار و چند صد نفر سر نشین ، به پرواز در آورده و آن را از این طرف دنیا به آن طرف دنیا ببرد ، در حالی که اگر کسی که به امور خلبانی آگاهی نداشته باشد نمی تواند چنین کاری را بدون ایجاد خطر و ریسک فراوان به انجام برساند .

اگر طرز استفاده صحیح از نیروی عظیم و بی نظیر (( ضمیر ناخودآگاه )) خود را ندانسته و نتوانیم بر آن تسلط یابیم ، مسلما نخواهیم توانست از برکات مثبت آن بهره مند شویم . به علاوه استفاده های ناصحیح و منفی از آن هم ، حوادث ناگوار و خسارات جبران ناپذیری در پی خواهند داشت .

      برای بهره برداری صحیح از (( ضمیر ناخودآگاه )) و تسلط بر آن ، نیازمند دستورالعمل صحیح هستیم تا از این قدرت بیکران درون خود ، استفاده بهینه و صحیح داشته باشیم . برای اینکه بدانیم  ضمیر ناخودآگاه ما ، چقدر قدرت دارد ، فقط به ذکر این نکته بسنده می کنیم که  ضمیر ناخودآگاه بیش از 000/000/000/70 ( هفتاد میلیارد ) سلول بدن را دقیقا تحت کنترل داشته ، به امر تغذیه و اکسیژن گیری ، دفع مواد زائد ، سلامتی و بیماری ، همکاری سلول ها با هم و هموستاز بدن ، مرگ و زندگی ، تکثیر سلولی و هزاران امور دیگر مربوط به سلولها را ، لحظه به لحظه و بدون درنگ و استراحت و در تمام طول مدت شبانه روز کنترل و تحت نظارت دقیق خود دارد ، و یا در هرلحظه میلیون ها سلول از قسمت های مختلف بدن می میرند و میلیون ها سلول جدید جایگزین آنها می شوند که همگی با نظارت و کنترل و تصمیم گیری مستقیم ضمیر ناخودآگاه صورت می پذیرد ! شاید یک نفره ، کوه البرز را کندن و با یک دست بلند کردن ، آسان تر از هر لحظه 70 میلیارد سلول را کنترل کردن باشد !!!؟

یکی از کارهای اساسی که ضمیر ناخودآگاه انجام می دهد ، ساخت باورهای مثبت یا منفی انسانها است . به عبارت دیگر ضمیر ناخودآگاه کارگاه ساخت باورهاست : باورها (( اعتقادات )) مهمترین عنصر ذهن هستند ، چون :

      رفتار و کردار ما تحت تاثیر احساساتمان قرار دارند .

        احساسات ما تحت نفوذ افکار و اندیشه های ما هستند .

      افکار و اندیشه هایمان ، ناشی از باورهایمان می باشند .

         باورهایمان در (( ضمیر ناخودآگاه )) ساخته می شوند .

ضمایر (( خود آگاه )) و (( ناخود آگاه )) بوسیله حواس پنجگانه و تفکر ، تلقین ، تصور و تجسم (( حس ششم )) با دنیای خارج ارتباط برقرار می کنند . هر مطلبی که بوسیله حواس پنجگانه ، تصور ، تجسم و یا تفکر به این ضمایر منعکس شوند :

1)  ضمیر (( خودآگاه )) با توجه به دانش ، اطلاعات ، تجربیات تعقل و استدلالش ، مطالب و موارد دریافتی را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار می دهد و با توجه به باورهای هر شخص ، نسبت به موارد مختلف دریافتی ، تصمیم گیری کرده و جهت اجرا و اقدام به (( ضمیر ناخودآگاه )) منعکس می سازد . توضیح اینکه عمل مشاهده ، تجربه اندوزی ، دانش اندوزی استدلال ، تعقل و ... به وسیله ضمیر خودآگاه صورت می گیرد .

2)   (( ضمیر ناخودآگاه )) مطالب و موارد دریافتی را بدون پردازش و تعقل و استدلال ، عینا ضبط می کند . مثلا اگر مستقیما با (( ضمیر ناخودآگاه )) ارتباط برقرار کرده و بگوییم 2*2 مساوی است با 7 ، عینا آن را ضبط می کند . اگر مستقیما از آن سئوال کنیم که 2*2 مساویست با چند ؟ ضمیر ناخودآگاه آنچه را قبلا ضبط به ما جواب می دهد : هفت . در حالی که  ضمیر خودآگاه به علت دارا بودن دانش ، استدلال و تعقل جواب می دهد که حاصلضرب 2*2 می شود چهار ! در حقیقت (( ضمیر ناخودآگاه )) با وجود داشتن قدرت فراوان و نامحدود ، مثل بچه ای می ماند که هرچه بگویی و یا دستور بدهی ، بدون تفکر، تعقل و پردازش ، ضبط کرده و حتی امکانات اجرایی آن را هم فراهم می سازد . یا مثل ماشینی که گاز بدهی راه افتاده ، بدون اینکه بداند چگونه راه می افتد و به کجا می رود !

چگونه می توانیم از قدرت خارق العاده و بی نظیری که در درون همه انسانها قرار دارد ، بهره برداری منطقی و معقول داشته و چگونه می توانیم با تسلط بر آن انرژی و امکانات نامحدود آن را ، در رسیدن به اهداف و آرمانهای خویش و ساختن زندگی بسیار شایسته ، عالی و بسیار مطبوع به کار گیریم ؟

چگونه می توان با راهنمایی علمی و عملی ، به سلامت ذهن دست یافت و با بهره گیری از حد اعلای توانمندیهایمان زندگی خود را به حداکثر نشاط ، شادمانی ، تندرستی و شعف برسانیم ؟ و توانایی های خود را چنان بالا ببریم که کمتر غم ، اندوه ، نگرانی ، تهدید ، ارعاب و مشکلاتی از این قبیل در ما کارگر باشد !

ادامه در قسمت دوم


 به نظرم رسید مفیده که نوشتم در سه شنبه 86/10/25 و ساعت 4:26 عصر | دوست دارم نظرتونو بدونم()
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
دعای پولدار شدن
دعا
اصول یادداشت برداری
88/8/8
خود سازی در 6 مرحله
چگونه مسئله حل کنیم ؟
شگفتی های حافظه ( قسمت دوم )
شگفتى‏هاى حافظه ( قسمت اول )
چگونه میتوانید نظر دیگران را در مورد خود تغییر دهید؟
هدف آفرینش انسان
مدیریت استرس در کار و بهبود سلامت روان
چگونه عاشق خدا شویم
تبریک سال نو
شعر زیبا از :عبدالجبار کاکایی
زود قضاوت نکنیم !
[همه عناوین(171)][عناوین آرشیوشده]

Clicky Web Analytics